دشمنا از غصه بمیرن
من همه جوره پاتم آقا
سنگم از آسمون بباره
پاکاره روضه هاتم آقا
محاله از روضه بخاطر دنیا دس(ت) بردارم
مگه تو این دنیا مثل تو من چندتا آقا دارم؟
روضه ی تو عبادت واجبم
به ریزه نون سفره هات راغبم
تا خون میچرخه تو رگام عاشقو
نوکره اولاد علی بن ابیطالبم(ع)
امیری حسین و نعم الامیر ۸
بند دوم
پای تو مردن توی دنیا
پایان خوب زندگیه
نوکری توی خونه ی تو
نوکری نه آزادگیه
سعادت دنیا خلاصه میشه تو لبخند تو
بهشتیه هر کس که باشه تو دنیا در بند تو
مثل شهیدا تا دم آخرم
محاله از عشق شما بگذرم
نذره تو کرده جونمو مادرم
من افتخارمه برای تو جدا شه سرم
امیری حسین و نعم الامیر
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 16:1
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه