• یکشنبه 4 آذر 03

 محمد زوار

حضرت زهرا(س) -(هرکه جانانه به پای غم دلبر مانده)

170

هرکه جانانه به پای غم دلبر مانده
نام‌ او در همه ایام سراسر مانده

لبمان با قدح ساقی‌کوثر تر شد
آنچنانی که لب از باده‌ی او تر مانده

کیست زهرا که درخشنده‌‌تر از خورشید است؟
ماه از شمس رخ اوست منور مانده

قرن‌ها گفته‌ شد از وصف مقامش اما
آنچه گفتند همه، چند برابر مانده

خطبه‌اش در وسط معرکه غوغا میکرد
شیر از غرش زهرایی او درمانده

آن‌قدر دشمن او بغض علی در دل داشت؛
که عدو بود و دلی سخت مکدر مانده

با لگد زد به در و نعره‌زنان گفت: علی؛
این تلافیِ اُحد، کینه‌ی خیبر مانده

میخ از دیدن این واقعه خون میبارید
شاهدم لخته‌ی خونی‌ست که بر در مانده

دود، مسمار، لگد، فاطمه، آتش، ای‌وای
کمر صبر هم از غصه مکسر مانده

آن طرف قنفذ و در دست غلاف آشفته
این طرف چشم حسن، خیره به مادر مانده!

دست از دامن مولا نکشد او هرگز
فاطمه پای علی تا دم آخر مانده

چه کنم؟! شعر به گودال تمایل دارد
دست من نیست اگر قافیه «سر» مانده

ته گودال اگر پیرُهنی را بُردند
جای آن نیزه و شمشیر به پیکر مانده

ضربه زد شمر و سر شیشه‌ی عطری افتاد
از همان لحظه، حرم نیز معطر مانده

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران