زبانحال #حضرت_رباب سلام الله علیها
همینجاها بود که علی - بابات تو رو آورده بود
همینجا پشت خیمه ها - تو رو به خاک سپرده بود
کجا باید آخه دنبالت باشم علی
کجا باید آخه قبر تو بغل کنم
چجوری بفهمم که کجایی پسرم
چجوری آخه به مادریم عمل کنم ۲
کاش نمیدیدم / اونجور تو رو توو قبر علی
تنگه دلم آخه / نمیدونی چقدر علی ۲
زبانحال #حضرت_زینب سلام الله علیها
پاشو عروس مادرم - گریه نکن با اضطراب
علی رو سینه ی حسین - آروم خوابیده، ای رباب
پاشو تا بریم قبرشونو نشون بدم
پاشو تا بریم با همدیگه گریه کنیم
پاشو تا با هم دیگه لالایی بخونیم
اشک چشامونو واسشون هدیه کنیم ۲
یادته حسین / چجور اومد تا خیمه ها ؟
با بارون اشکاش / چجور صدا زد که بیا ۲
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:31
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
داود قاضی
ارسال دیدگاه