چه محشرى توو اين سپاهه / عموم غريب و بى پناهه ۲
اگه نرَم ، همين حرم / خودش برام يه قتلگاهه ۲
من چرا توو خيمه ها باشم
از شهيدامون جدا باشم
دوست دارم منم يكى از اون
نذريهاى مجتبى باشم
(واى عمو٣)
تا اسب بى سوارو ديدم / بدون معطلى دُویيدم ۲
تموم راه ، تا قتلگاه / صداى مادرو شنيدم ۲
روح آفرينش وجود
اومده با صورت كبود
روى چادرش ديدم هنوز
جاى چكمهء مغيره بود
(واى عمو٣)
من اومدم برات بميرم / بگى برو بازم نِميرم ۲
با هرچى هست ، با سر يا دست / براى تو سپر مى گيرم ۲
دست من فداى حنجرت
سر ميدم شبيه اصغرت
هيچ كى مثل من نشد عمو
قتلگاهمه رو پيكرت
(واى عمو٣)
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 23:22
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علی صالحی
ارسال دیدگاه