باز نشده بود پاش به گودال که شد
رگ های بریده ندیده بود که دید
لحظه ای که اومد بالا سرت سنان
کی میدونه که زینبِ تو چی کشید
دلسنگی سنان - فوق تصوره ۲
هر کاری می کنه - خنجر نمی بره
(واویلتا حسین) ۴
سایهی تو رو هچکسی ندیده بود
همسفری اما حالا با حرمله
بال و پر تو زخمی و شکسته بود
اما زدنت جای همه قافله
خاکِ رو چادرت - میده منو عذاب ۲
جونت به لب رسید - توو مجلس شراب
(واویلتا حسین) ۴
- پنج شنبه
- 4
- آبان
- 1402
- ساعت
- 13:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه