• شنبه 3 آذر 03

 عبدالله باقری

زمزمه مصیبت کوچه -(هی می‌باره - چرا بی‌قراره؟)

170

هی می‌باره - چرا بی‌قراره؟ 
از وقتی برگشته خونه آروم نداره
خواب نداره - دیگه تاب نداره
برا حسین و زینبش جواب نداره
پُره بُغضه و / پُر از حسرته
توو کوچه همه باورش رو زدن
آخه چی بگه / چه جوری بگه
وقتی بوده و مادرش رو زدن




چی کشیده؟ - رنگ و روش پریده
دنیا خراب شده سرش دیگه بُریده
چی شنیده؟ - توو کوچه چی دیده؟ 
چرا حسن جون به روی لبش رسیده؟ 
جلوی حسن / برا مادرش
دست سنگینش رو بالا بُرده بود
هنوز تا خونه / نرسیده بود
حوریه صورتش شده بود کبود

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:4
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 430.42 KB
تعداد بازپخش 2
تاریخ بارگذاری پنج شنبه 4 آبان 1402 10:34

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران