خیلی سخته که یه مرد
شب شام غریبون گریون بشینه
رو صورت خانومش
جای دست یه نامحرم ببینه
مهتاب داره می بینه - حیدر بیچاره شده
جای گوشواره چرا - با گوشش پاره شده
ای وای - ای وای فاطمه ۴
ای سینه سرخ علی
می دونی که چطور له کردن غرورم
دست تنهام فاطمه جان
چه جوری جای این میخو من بشورم
حال و روزت به خدا - سوزونده همسرتو
باغی از لاله چرا - پوشونده پیکرتو ؟
ای وای - ای وای فاطمه ۴
از یاد من نمیره
که سرت به در خونه خورد و شکست
من دیدم دستشو که
چه جوری پای چشمای تو نشست
آه من فاطمه جان - داره میره به فلک
مردم وقتی که دیدم - از فضه خواستی کمک
ای وای - ای وای فاطمه ۴
- پنج شنبه
- 4
- آبان
- 1402
- ساعت
- 14:32
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه