همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد
نفس به سینه این پا به ماه میگیرد
هنوز بستر خود را عوض نکرده علی
بلند میشود و راه چاه میگیرد
سرش که خورد به در نور دیده اش
حسین را به جای حسن اشتباه میگیرد
مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند
پس از سه ماه تنش وزن کاه میگیرد
مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد
سریع صورت او را سیاه میگیرد
هنوزم که هنوز است با همین حالش
علی به چادر زهرا پناه میگیرد
کسی نگفت که این تازیانه در کوچه
به بازویش به کدامین گناه میگیرد
چه آمده به سر چشمهای زهرا که
ز چشمهای علی هم نگاه میگیرد
هنوز نام علی را به پیش او ببری
به لب ترنم روحی فداه میگیرد
خدا به خیر کند درد آمده به پرش
همین که پهلوی او گاه گاه میگیرد
شاعر : سید پوریا هاشمی
- چهارشنبه
- 6
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 7:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه