نزدیک شد، شمیم حضورش به من رسید
در این طبق چه بود که نورش به من رسید
شبها گرسنه بوده ام و نان نخواستم
حالا ز کوفه بوی تنورش به من رسید
من رفتن تو را که ندیدم، مسافرم!
از غیبتت چه خوب ظهورش به من رسید
شیرینی لب و سخنت مال دیگران
شکر خدا دو بوسه ی شورش به من رسید
آن کس که ترس داشت نگاه عمو کند
بعد از تو چند مرتبه زورش به من رسید
من پیش شمر و حرمله سر خم نمیکنم
از ارث مادر تو غرورش به من رسید
ویرانه خانه همه مان شد بدون تو
از خانه جدید تو گورش به من رسید
- پنج شنبه
- 18
- آبان
- 1402
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدحسین حسینی
ارسال دیدگاه