پشت و پناه حرم اباالفضل
آب آور لشکرم اباالفضل
پاشو از زمین که دارن می خندن به گریه و احساسم
تکیه گاه من بودی و حالا روی خاکی ای عباسم ۲
وای ، وای ، وای
به خاطر من بلند شو داداش
به فکر فردای خواهرت باش
وای از این غم و وای از این بلا از اسارت آل الله
دشمنا همه فکر غارتن پاشو از رو خاک صحرا ۲
وای ، وای ، وای
- چهارشنبه
- 24
- آبان
- 1402
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه