• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03

 عبدالله باقری

زمزمه ورود به کربلا -(تو گفتی با چشای بارونی / دعوت شدیم به کوفه مهمونی)

37

تو گفتی با چشای بارونی / دعوت شدیم به کوفه مهمونی
 اینجا کجا است چرا پریشونی؟
اینجا بیابونه - شبیه کوفه نیست
خار مغیلان هست - ولی شکوفه نیست
کوفه رو یادمه - که با دل خسته‌م
سر بابامو با - معجر خودم بستم
دلشوره دارم // از تو چه پنهون
چرا بوی جدایی میده این بیابون




چه کار کنم این چشمای تر و / آروم کُنش این قلب مضطر و
حرفی بزن دق دادی خواهر و
خواهر نبینه کاش - غم فراقت و
زودتر بمیره تا - نبینه داغت و
این لشکرِ کثیر - سپاهِ کفّارن
از تو برام چیزی - باقی نمیذارن
الهی توو این // کویر نیُفتی
میونِ گودالْ تک و تنها گیر نیُفتی

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 581.70 KB
تعداد بازپخش 0
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 24 آبان 1402 14:51

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران