فاطمه آئينه ي زلالِ علي بود
عکس جماليّه يِ جلال علي بود
فاطمه نُه سالِ اول نفسش هم
مالِ پيمبر نبود مالِ علي بود
هيچ نيازي به قُربِ عرش ندارد
فاطمه ديدن خودش کمال علي بود
مثل پيمبر يکي دو مرتبه، نَه نَه
بوسه به دستش زدن روال علي بود
نيست تعجب اگر ذوالفقار را بفروشد
فاطمه شمشيري از جلال علي بود
شير خدا دست نزد به پختن غيري
سفره يِ زهرا فقط حلال علي بود
تار شد و کم نشد تلألوءِ نورش
فاطمه خورشيد لم يزال علي بود
خورد زمين و بلند کرد علي را
با پرو بال شکسته بال علي بود
گفت که بارم امانت است نیفتد
بسکه به فکر علی و آل علی بود
شاعر:علی اکبر لطیفیان
- پنج شنبه
- 28
- دی
- 1391
- ساعت
- 7:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه