یه مرد پیدا نشد - بگه بسه دیگه جسارت
رسیدن دشمنا - پشت خونه شده قیامت
یه مرد پیدا نشد - بگه که دستاشو نبندین
میون کوچه ها - به اشکای چشاش نخندین ۲
چی بگم از داغ دلش / چی بگم از تاب و تبش
کشوندنش بزم شراب / شبیه عمه زینبش
حرمتش شکست
کشیدن از سرش عباشو
همهمه بر پاس توی کوچه
نمی شنوه کسی صداشو
حرمتش شکست
دیگه رمق براش نمونده
بمیرم از این همه غربت
دلش رو طعنه ها سوزنده
ایها الغریب ، یا هادی النقی مولا ۳
به یاد کربلا - می باره چشمای تر تو
خدا رو شکر آقا - نرفت اسیری خواهر تو
خدا رو شکر آقا - لب تو خیزرون نخورده
پیش چشم کسی - نرفت رو نیزه ها سر تو ۲
خدا رو شکر که کفنت / یه تیکه بوریا نشد
نیفتادی توو قتلگاه / سر از تنت جدا نشد
توی کربلا
دل رقیه غرق خون شد
انگشتر جد غریبت
غنیمت یه ساربون شد
توی کربلا
خیمهها رو آتیش کشیدن
سر حسینتو توو گودال
یه عده از قفا بریدن
ایها الغریب ، یا هادی النقی مولا ۳
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:30
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه