چشماش به در بود / دور و بر شاه پر از بال و پر بود
چشماش به در بود/ آبی اگه بود بازم بی اثر بود
چشماش به در بود / از تنها غمخوارشم بی خبر بود
دیده، بارون - لبهاش پر خون - یادِ مادر
می زد از سوز جگر پرپر
لبهاش که خون شد/ردّ پاهاش روی خاک، روضه خون شد
لبهاش که خون شد / خون، بین گودالِ حجره روون شد
لبهاش که خون شد / با خنجرِ زهر، تنش لاله گون شد
اومد ماهش - قتلگاهش - پُر شد از آه
ای امون از این غم جانکاه
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 1:40
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه