دو دست تو ستون خیمه ی عرش برین باشد
دو دست تو همان دست خدا در آستین باشد
شفاعت قدر یک جرعه عطش نوشیده از دستت
دخیل شاهپرهایت پر روح الامین باشد
به روی شانه ی کعبه تو رفتی خطبه ای خواندی
بخوان! نهج البلاغه از لب تو دلنشین باشد
بخوان که کعبه هم دور سر معصوم میگردد
یکی از حاجیانش آسمان هفتمین باشد
بخوان در گوش حاجی ها که طوف خانه کعبه
طواف بر قدمگاه امیرالمومنین باشد
همانگونه که حیدر پیشمرگ مصطفی بوده
فدایی حسین او یل ام البنین باشد
پناه برقع مهتاب رویان حرم! برگرد
تو که پرده نشین سایه ات کهف الحصین باشد
پس از تو گوشواره بین خیمه اشک میریزد
غم تو سوگ هفده تیغه های آهنین باشد
ببین که چادر مادر شبستانش مهیای
نزول آیه های والقمر از روی زین باشد
تو که پیشانی ات ایوان آیینه است، پس باید
زلال روشنایی جاری از زخم جبین باشد
کجایی ماه پاره؟! تا ببینی که پس از داغت
تن خورشید زیر چکمه شمر لعین باشد
خداوند ادب! در پایکوبیِ چهل تا نعل
نگاه رملهای گرم از تو شرمگین باشد
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 14:50
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه