جوونم و رو خاکا دیدم - تنت رو ارباً اربا دیدم
صدای گریههام بلنده
قلبم و غصه از جا کنده
کدوم باباییه بتونه
چشم جوونشو ببنده، گریهم بلنده
تو رفتی و صدای من رفت / از دست من عصای من رفت
انگار دوباره از کنارم / بابای من رفت
امید من بعد تو ناامید شد
انگار دوباره مادرم شهید شد
ببین یهو محاسنم سپید شد
(علی ۳ علی اکبر) ۳
تو روی خاک خوابیدی راحت - حق بده من از این مصیبت
دیگه توو زانوم نا نمونه
چیزی از این بابا نمونه
خودت کمک کن از تن تو
رو خاکا چیزی جانمونه، چیزی نمونه
ای تن پخش توو بیابون / اگه بابات شده هراسون
داغت کشیده خواهرم رو / از خیمه بیرون
باید که اشک خدا رو بگیرم
یا گوشهٔ این عبا رو بگیرم
یا چشمای دشمنا رو بگیرم
(علی ۳ علی اکبر) ۳
- جمعه
- 10
- آذر
- 1402
- ساعت
- 14:6
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه