• دوشنبه 3 دی 03

 مرتضی محمودپور

هشتم شوال سالگرد جانسوز تخریب بقیع

186
1

◾مربع ترکیب
◾به بهانه‌ی سالگرد جانسوز 

تخریب قبور ائمه‌ بقیع

ناگهان بین کوچه‌های دیدم
آه در راه سینه‌ام گم شد
در سکوتی که بهت آور بود
بین چشمان من تلاطم شد

چهار قبرِ برابر با خاک
خاک عالم شده‌ست بر سر من
چون کبوتر پریدم و دیدم
خاک آلوده گشته این پر من

یاد مشهد فتادم و گفتم
لااقل کاش یک چراغی بود
لیک اما چه سود اینجا هم
بروی سینه جای داغی بود

قصه‌ی غربت و غم هجران
داغ کوچه غریبی حیدر
کوچه‌ای تنگ تا سوی مسجد
یاد طفلی که همره مادر

دست در دست او روانه شده
دور از هر چه غصه و غم بود
ناگهان نعره‌ای طنین افکند
مادر افتاد وقت ماتم بود

رخ حورائیش کبود شده
ضربه از دست و ضربه از دیوار
چادرش خاکی و دلش خون شد
نانجیب دست از سرش بردار

بیهوا مادرم زمین خورد و
گوشواره به خاک تیره فتاد
برق چشمش گرفته شد آنجا
دیدم آنجا که مادرم جان داد

گله از سن و سال کم دارم
گله از قد کوچک و کوتاه
از سرم رد شد و به مادر خورد
دست نحسش به کوچه بین راه

نظم هستی همه ز هم پاشید
فاتح خیبر از نفس افتاد
طایر قدس بال و پر میزد
خنده میکرد بین ره صیاد

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza




  • پنج شنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1403
  • ساعت
  • 0:32
  • نوشته شده توسط
  • م مطلق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران