◾روضهی امام جواد(ع)
خانهام شد قتلگاه و قاتلم شد همسرم
در میان خانه امشب سوخت از پا تا سرم
تشنه لب بودم یک جرعه مرا آبی نداد
بین که از سوز جگر میسوزم و دیده ترم
اوج غربت در میان خانهام شد ناسزا
بد دهن بود ام فضل گفت ناسزا بر مادرم
حجرهی در بسته و زهر جفا و لعل خشک
ناله کردم یاد ششماهه علیِّ اصغرم
یاد سقای حرم یاد سکینه میکنم
یاد گودال و به فکر لعل خشک و حنجرم
روی بام خانه بردن جسم زارم نیمه شب
گرچه زخمی گشته از کین سینه و این پیکرم
لیک این پیکر نرفته زیر سم اسبها
من به یاد پیکر گلگون جَّد اطهرم
پاره پاره پیکرش گردیده و جسمش نرم شد
وای من از این مصیبت دیدهتر تا محشرم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- سه شنبه
- 15
- خرداد
- 1403
- ساعت
- 14:58
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه