◾روضهی حضرت مسلم(ع)
از دست کوفیان بخدا خستهام حسین
مندلبهعشق دیدن تو بستهام حسین
زخم زبان و طعنه شنیدم ز کوفیان
چون اشکهای غربت پیوستهام حسین
بالای دار رفتم و اول فدائیم
در کوفهام ولی به خدا کربلائیم
در راه عشق تو چقدر سنگ خوردهام
من کشتهی تو گشته،شهید ولائیم
از بام کوفه میدهم آقا ترا خبر
گفتم بیا ولی تو نیا بگذر از سفر
اینجا برای کشتنت آماده میشوند
برگرد زینمسیر،جانعلیاصغرت بخر
بی حرمتی ز مردم این شهر دیدهام
حرف و حدیث غارت از اینها شنیدهام
من میهمان شدم به سر سفرههایشان
حالا ببین به آخر جاده رسیدهام
گردیدهام ز غصهی عشق تو سربدار
من ناله میزنم ز غم و درد بیشمار
آقا شنیدهام سر بازار...... کوفیان
وعده دهند بهم ز خلخال و گوشوار
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- پنج شنبه
- 24
- خرداد
- 1403
- ساعت
- 1:6
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه