کی سپری فصل خزان می شود؟
کی سحر و وقت اذان می شود؟
ود فرج از دل تنگ زمان
کی سوی گلزار روان می شود؟
باز زِ یُمن قدمش گفته اند
عالم فرتوت جوان می شود
یوسف از ین دیرتر آیی تگر
قامت یعقوب کمان می شود
خوبتر و برتر و بالاتری
بیشتر از آنچه بیان می شود
چشمه خورشید محبت بتاب
ورنه دل از دیو و دَدان می شود
ای دل از ین بیش مزن دست و پا
هر چه خدا خواست همان می شود
شاعر؟؟؟
- یکشنبه
- 1
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 20:59
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه