◾یک منبر روضه شب هفتم
آهسته راز گویم حرف از رباب دارم
از طفل شیرخواره با ذکر آب دارم
آب از سرم گذشته دیوانهوار گویم
بر سینهی پر آهم قلبی کباب دارم
(رندانتشنهلب را آبی نمیدهد کس)
گفتا کهساقیممنباخود شراب دارم
از هرطرفکهرفتم راهم به کربلا خورد
در این مسیر هر دم حال خراب دارم
مناز فراتچشمش،سیرابتا که گشتم
گفتم ز بعد از اینآب،میل تراب دارم
هر خاک شد حرامم جز خاک کربلایت
بیتاب عشق گشتم از بس که تاب دارم
یک تیر با سه شعبه حلق علی اصغر
این روضه تا شنیدم حالی خراب دارم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- شنبه
- 23
- تیر
- 1403
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه