#جامانده_های_زیارت_اربعین
کاروان آهسته تر من خسته ام
کوله بارِ مقصدم را بستـــه ام
مقصدِ من سرزمینِ کربلاست
شوقِ دیدارِ حسینِ سرجداست
کاروان آهسته تَر درمانده ام
من هوای دیدنِ او زندهام
نای ره رفتن ندارم من ولی
در دلم شورِ حسین اِبنِ علی
صبر کن تا خویش را پیدا کنم
روح و جانِ مُرده را احیا کنم
روح و جانم زخم دارد صبر کن
تا حسین مرهم گذارد صبر کن
کاروانا! گوش کن دردِ مرا
آتشِ این سینه ی سردِ مرا
صبر کن تا عقده ها حاشا شود
اربعین در اربعین معنا شود
تشنه تر از نای عطشانش شوَم
لایق ار باشم به قربانش شوَم
زائرِ درمانده ی راهش منم
اربعین جا مانده از آهش منم
صبر کن من جاده را گم کرده ام
درد زینب را تجسم کرده ام
همسفر رفتی خدا پشت و پنات
هر قدم هستم چو محتاجِ دعات!
#هستی_محرابی
#در_هوای_زیارت_اربعین
#بداهه_۲۹_مرداد
- سه شنبه
- 30
- مرداد
- 1403
- ساعت
- 16:52
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه