• یکشنبه 4 آذر 03


در فراق امام زمان (عج ) ( در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی )

983
2

در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی
هر زشتی ام که هست فراموش می کنی
شرمنده می شویم ز رویت هزار بار
وقتی که تو نگاه خطا پوش می کنی
هرگاه درد و دوری و غربت شود فزون
ما را برای خویش غزل نوش می کنی
چون سوزم از شرار ستم های روزگار
این شعله را به خنده  تو خاموش می کنی
شرط ملازم است که پا جای پا نَهد
خود را تو با غلام چه همدوش می کنی
از دیگران حساب مرا کرده ای جدا
از بس مرا عنایتِ آغوش می کنی
در بِینِ مردمی و نمی بینمت ، چرا ؟
ما را به خویش خوانده و مدهوش می کنی
چون می شوم به میکده غرق معارفت
مستم کنی و خالی ام از هوش می کنی
از دکترین مهدویت فارغم که تو ...
تشویق بر ارادت خود جوش می کنی
جامِ میِ و سبوی شهادت بدست توست
آخر مرا خریده و می نوش می کنی
در انتظار آمدنت ایستاده ایم
ما را برای جبهه کفن پوش می کنی
از کربلا صدای ترا بشنویم زود
ای خوش دمی که نغمۀ چاووش می کنی

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران