مجتبی کریمی
➖➖➖
خوشحالم اومدی دیدنم
تو نور زندگیمی بابا
دیگه تنهام نذار بعد از این
خیلی سخته یتیمی بابا
بلندشو که دخترت
نفس نداره تو سینه
پر از زخمه پیکرش
تو رو به سختی میبینه
حالم رو میبینی، شدم مثل زهرا
اللهم عجل وفاتی سریعا...
آه بابا
---
رفتی و فصل غمها رسید
اونی که حنجرت رو برید
بعد آتیش خیمه اومد
موهای سوختمو میکشید
نپرس از گوش من
نمیپرسم از انگشتر
ولی کاش بگی چرا
موهات پر شد از خاکستر
بند اومد زبونم، گم شدم تو صحرا
اللهم عجل وفاتی سریعا...
آه بابا
---
ای ماه من کجا بودی تو
گفتن پیش خدا بودی تو
بین بازار که سنگ میزدن
دیدم رو نیزهها بودی تو
با اشاره به سرت
میگفتم که تو بابامی
به زخمام نمک زدن
همه دخترای شامی
خستم از تمومِ ، مردم این دنیا
اللهم عجل وفاتی سریعا...
آه بابا
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- شنبه
- 7
- مهر
- 1403
- ساعت
- 9:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه