چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلبها و خانهها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» میگفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسهی صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریهی یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامهی پرهیز، نصرالله!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروتِ شهادتخیز، نصرالله!
- یکشنبه
- 8
- مهر
- 1403
- ساعت
- 20:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد عرفان پور
ارسال دیدگاه