پیش به سوی حسین پیش به سوی حسین
راه نجات است این راه نجات است این
پیش به سوی حرم پیش به سوی حرم
راز حیات است این راز حیات است این
دست به پرچم بگیر چشم به پرچم بدوز
پادوی این خانه باش از قُربات است این
گریه اگر میکنی کم نشمارش رفیق
بر سرو صورت بکش آب فرات است این
هرکه به هیات رسید از پل آتش گذشت
فرش حسینیه نیست عین صراط است این
گریه برای حسین اصل عبادات ماست
واجب قلبی ماست صوم و صلات است این
روی نیازم کجاست روی حسین است و بس
رو به خدا کرده ام جلوه ی ذات است این
پای عزای حسین سنگ بخور از همه
غم به دل خود نده قندو نبات است این
خرج من و تو شده خون گلوی شریف
خرج عزایش کنید فوق زکات است این
پیرهن پاره اش آمده بر طاق عرش
فاطمه از حال رفت نَقل روات است این
شان بزرگی او سدره ی عرش خداست
نه روی کهنه حصیر مال دهات است این!
- پنج شنبه
- 19
- مهر
- 1403
- ساعت
- 20:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه