حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
گنبد زرد تو از پرتو آیات پر است
از حدیث کرم و شرح کرامات پر است
میتوان گفت که سرچشمۀ نور است اینجا
جمعه در جمعه کسی گرم حضور است اینجا
اهل قم جمله بر آناند خراسان اینجاست
مهد آرامش دلهای پریشان، اینجاست
تار و پودت همه دین است، خدا میداند
روشن از نور یقین است، خدا میداند
روشنای نفس شاهچراغی، آری
با خودت عطر حریم رضوی را داری
چه بگوییم که توصیف تو کامل باشد؟
واژهای نیست که با عشق معادل باشد
پاکی مطلقی ای عشق! چه نامی داری!
پای در عرش نهادی، چه مقامی داری!
نور چشم پدری، یاس معطر شدهای
معنی تازهای از سورۀ کوثر شدهای
پای تا سر همه آیینۀ طاها هستی
تو که یادآور صدیقۀ کبری هستی
قدم پاک تو بیشک قدم فاطمه است
حرمت نیز یقیناً حرم فاطمه است
در کنارِ تو شب و زمزمه را میفهمیم
به خدا رایحۀ فاطمه را میفهمیم
تو روایتگر آن گوهر نابی، بانو!
جلوۀ روشن آیینه و آبی، بانو!
میتوان با تو به آن رایحۀ پاک رسید
پر زد از خاک به اندیشۀ افلاک رسید
میتوان با تو به سرمنزل توحید رسید
از شب تیره گذر کرد، به خورشید رسید
میتوان یک سحر از جرم و خطا عاری شد
مثل امواج روان در حرمت جاری شد
در حریمت همه اندیشۀ طاعت دارند
به شفا آمدگان شوق شفاعت دارند
زائران رایحۀ آه تو را میفهمند
ماجرای غم جانکاه تو را میفهمند
قصۀ آمدنت قصۀ بیتابیهاست
شوق دیدار سحر، قصۀ بیخوابیهاست..
دوری از عشق، چه دلخسته و پیرت کرده
اینچنین راهی این راهِ خطیرت کرده
سختی راه... چه باید بنویسم بانو؟
عمرِ کوتاه... چه باید بنویسم بانو؟
قسمت این است که قم چشمۀ جودت باشد
تو بمانی و پر از عطر وجودت باشد
تو بمانی و قم از مِهر تو آکنده شود
شوق در خاطرۀ خاک پراکنده شود
تا که هر گوشۀ این خاک معطر باشد
قسمت این است که قم مشهد دیگر باشد
ای شفاعتگر محشر! نظری کن ما را
این همه قطرۀ جا ماندۀ از دریا را
نظری کن که شبی زائر کویت باشیم
سائل دائمی صحن نکویت باشیم
شک نداریم پر از نور یقین است اینجا
جلوۀ خاکی فردوس برین است اینجا..
- دوشنبه
- 23
- مهر
- 1403
- ساعت
- 19:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم بای
ارسال دیدگاه