• پنج شنبه 1 آذر 03

 مجتبی خرسندی

متن شعر مناجاتی -(تا ببینم رحمتِ پروردگارِ خویش را)

48

تا ببینم رحمتِ پروردگارِ خویش را
می‌شمارم باز جُرم بی‌شمارِ خویش را

از همان روزِ ازل باید خدایی می‌شدم
در حریمِ یار می‌جُستم دیارِ خویش را

هیچ‌کس مانندِ تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت می‌سپردم اختیارِ خویش را

کاش دستِ مهربانت سایه‌بانِ من شود
تا بپوشانم خطای آشکارِ خویش را

صحبت از عفو و بزرگی و کرامت می‌شود
تا به سمتِ تو می‌اندازم گذارِ خویش را

تو یقیناً می‌شناسی خوب‌تر از من مرا 
من نمی‌دانم صلاحِ کاروبارِ خویش را

عهد می‌بندم نباشم غافل از اعمالِ خود
باز یادم می‌رود قول و قرارِ خویش را

پیله کرده نفسِ امّاره به جسم و روحِ من
کاش روزی بشکنم قفلِ حصارِ خویش را 

آبرو بخشیدی و من آبرو بُردم فقط
در میانِ خلق کم کردم عیارِ خویش را

چندقطره اشک و دستِ خالی و چشمانِ تَـر...
با خودم آورده‌ام داروندارِ خویش را

"یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین"
هرچه باشم روی لب دارم شعارِ خویش را

  • دوشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران