• سه شنبه 15 آبان 03


متن شعر در عزای شب دوم محرم الحرام نذر_امام_حسین_ع_و_انصار_پاکشان -(آمدند از عرش حق؛ دور و برت محشر شده)

7

آمدند از عرش حق؛ دور و برت محشر شده
خیمه برپا کرده ای و خواهرت مضطر شده

قلبش از جا کنده شد وقتی رسیدی کربلا
قلبش از دلواپسی پیوسه شعله ور شده

خواهر است و درد را میخوانَد از چشمان تو
دردِ غربت داری و چشمانِ خواهر "تر" شده

دوست میدارد برادرزاده هایش را عجیب
جانش از دلشوره، درگیرِ غمی دیگر شده

بیقرارِ این صدای دلنشین است و مدام
سخت بیتابِ اذان هایِ علی اکبر(ع) شده

لحظه لحظه مَشک را لبریز می‌بیند از آب
حالِ سقّای حرم از هر زمان بهتر شده

مادرانه بوسه زد...آرامش جانِ رباب(س)-
دستهای کوچک و گرم  علی اصغر(ع) شده

میرود خندان رقیه(س)‌جان در آغوش حسین(ع)
عمه زینب(س) خیره سمتِ این پدر-دختر شده

عمه زینب(س) خاک را برداشت استشمام کرد
بوی خون میداد و آغازِ غم  حیدر(ص) شده

گفت برگردیم ای جانِ برادر...جانِ من!
بیقرارم!... بیقرارِ پیکرت مادر شده
*
خواب دیدم زخمی و با تشنگی جان میدهی
خواب دیدم حنجرت مجروح با خنجر شده

پیکرت که بود روزی زینتِ دوش نبی(ص)
خواب دیدم روی خاک افتاده و بی سر شده!

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران