• سه شنبه 4 دی 03


متن شعر نذر رأفتِ سلطان دو عالم حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام -(باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام)

20

باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام
میزنم عشق تو را یکسره فریاد؛ سلام

شد علی(ع) نام تو و ضامن آهو لقَبت
صد و ده بار به تو؛ حضرتِ صیاد؛ سلام

از همانجا به منِ خسته محبت داری
از همینجا به تو از جانبِ من باد؛ سلام

کرد از مشرقِ ایوانِ تو خورشید طلوع
سورهٔ شمس به گلدستهٔ تو داد؛ سلام 

ماه بر پیچ و خم پرچم  تو بست دخیل
داد بر محضرت از صحن گوهرشاد؛ سلام 

ابر زائر شد و بالایِ سرِ گنبدِ تو
قطره قطره قطره از لبش افتاد؛ سلام

آمدم خانهٔ تو...از همه جا رانده شدم
خانه ام شد حرَمت! خانه ات آباد!..سلام

میشود حالِ دلم خوش! برسد بر گوشم-
-با صدایت اگر از پنجره فولاد: سلام

دست بر سینه رسیدم که گدایت باشم
یا معین الضعفا، دست مریزاد...سلام!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران