• سه شنبه 15 آبان 03


متن شعر عزای ایام فاطمیه -(یارب غریب و مضطرم...عجّل وفاتي)

20

یارب غریب و مضطرم...عجّل وفاتي
آمد بلایا بر سرم...عجّل وفاتي
 
خانه نشینیِ علی(ع) بیطاقتم کرد
از بغض، پُر شد حنجرم...عجّل وفاتي

دنیاپرستان یک به یک بیعت شکستند
میسوزم و شعله ورم...عجّل وفاتي

در پشتِ "در" خوردم زمین و چادرم سوخت
در آتش  دور و برم...عجّل وفاتي

محکم زد و ضربِ غلافِ قنفذ(لع)انداخت
بر دست و بازویم ورم...عجّل وفاتي

ماندم میانِ هجمهٔ دیوار و مسمار
آزرده شد بال و پرم...عجّل وفاتي

بی مادری سخت است، گرچه فوراً آمد
فضه به جایِ مادرم...عجّل وفاتي

خیلی برای داغِ محسن(ع) گریه کردم
هر شب میانِ بسترم...عجّل وفاتي

طاقت ندارم اشکِ حیدر را ببینم
جانِ همین چشمِ ترم...عجّل وفاتي

آغوش میخواهد حسین(ع) اما توان نیست
در جای-جایِ پیکرم...عجّل وفاتي

باید به زینب(س) بسپرم چندین کفن را
در روزهای آخرم...عجّل وفاتي...!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران