• پنج شنبه 1 آذر 03


ورودکاروان حسینی به شهر شام نذر_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها -(کشید از سینه آهِ مستمر؛ دروازهٔ ساعات)

27

کشید از سینه آهِ مستمر؛ دروازهٔ ساعات
دلش یکریز میشد شعله ور؛ دروازهٔ ساعات

نشست و ضجّه زد آن ساعتی که عید شد اعلام
پریشان! اولِ ماهِ صفر، دروازهٔ ساعات

رسید آن کاروانِ زجر دیده، بی رمق، زخمی
شد از حالِ رقیه(س) محتضر؛ دروازهٔ ساعات

مزیّن شد به پرچم های رنگی، شد چراغانی 
به دستِ شامیانِ فتنه گر؛ دروازهٔ ساعات

حرامی هایِ بی اصل و نسَب، سیلِ تماشاچی
عزیزانِ علی(ع)...رأسِ قمر...دروازهٔ ساعات...
 
شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم
به دورش دید خیلی دردسر دروازهٔ ساعات

به خود لعنت فرستاد و به زینب‌(س) خیره شد مضطر
به دستِ بسته اش با چشم  تر؛ دروازهٔ ساعات

سه ساعت از مصیبت دیدگان، میکرد استقبال
نه با گل! با غم و خون جگر؛ دروازهٔ ساعات

حسین بن علی(ع) شد منکسر بالا سرِ عباس(ع)
شکسته عمه سادات در؛ دروازهٔ ساعات

به پایِ نیزه های داغدیده پایکوبی بود
فقط از این بلا دارد خبر؛ دروازهٔ ساعات!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 11:9
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران