• سه شنبه 15 آبان 03


متن شعر عزای شب تاسوعای حسینی نذرحضرت_أباالفضل_العباس_علیه_السلام -(تمام عرش با هفت آسمان افتاده بر پایش)

8

تمام عرش با هفت آسمان افتاده بر پایش
شبانه روز می چرخد زمین دورِ قدمهایش

نگاهش نافذ و گیراست مخصوصا دم  پیکار
صلابت پرور است و مردِ میدان! مثلِ بابایش

أباالفضل(ع) است و زانو میزند پیشَش فضیلت ها
به میدانِ جوانمردی و غیرت نیست همتایش

همینکه راه می آید فراری میشود دشمن
أشِدٌاءُ علَیَ الکفّار یعنی قدّ و بالایش

مبادا لحظه ای وقتِ غضب شمشیر بردارد
که عزرائیل می آید به همراهِ بلایایش

دخیلِ دستهایش بود اهل عالمی اما
علمدارِ همه عالم؛ رقیه(س) بود دنیایش

برای دردمندان یک نخی از چادر زینب(س)
به دورِ نسخه می پیچد؛ فدایِ این مداوایش

شنیدم از حسین بن علی(ع) دل برده هر لحظه 
تبرّی و توَلّایش ، تولّی و تبرّایش

بنا شد در مصافِ کربلا؛ باشد فقط سقّا
به رویِ هر دو چشمش بود دستوراتِ آقایش

همین شد که نخورد آب و به جایش تیرِ بی وجدان
اصابت کرد بر آن چشم  از عصیان مُبرّایش

برایش نیزه ها را کاملا با زهر آغشتند
زدند و کِل کشیدند و مهیّا شد تماشایش

دو دستش شد قلم در علقمه باب الحوائج شد
به دستِ حضرتِ زهرا(س) محوّل شد تسلّایش!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران