زود ما را میخرند اهل کرم زهرا که هست
میرسد از دست خوبان دَمبهدم زهرا که هست
این و آن گفتند روی ما حسابی باز کن
گفتم آنان را: چه غم از بیش و کم زهرا که هست
راهِ ما را فاطمه ترسیم کرده، بعد از این
برنمیگردیم حتی یک قدم زهرا که هست
عاقبت دنیا به زیر بیرق ما میرود
تاکه میسازیم نقش هر علم زهرا که هست
آنکه دارد بیم، همخون من و تو نیست نیست
شیعه پیروز است، بر شامِ ستم زهرا که هست
مستحق یک زیارت نیستیم اصلاً، ولی
نه، نمیگردیم دلتنگِ حرم زهرا که هست
سفرهی ما نیست خالی، مادریش را ببین
میرسد پشت هم از آلِ کرم زهرا که هست
یک مدینه دشمنِ نام علی بود و علی..
..روز و شب میگفت ای دنیای غم زهرا که هست
بعد زهرا مادرِ این خانه دیگر زینب است
دشمنش فریاد میزد پشت هم زهرا که هست
بعد از این جانی ندارد مرتضی زهرا که نیست
رفت و ای دنیا ندانستی تو هم زهرا که هست
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۶)
- دوشنبه
- 28
- آبان
- 1403
- ساعت
- 15:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه