زمزمه حضرت ام البنین سلام الله علیها
اینکه میگن ابالفضل
قول داده آب بیاره و ، اما نشد درسته ؟
اینکه میگن ابالفضل
تشنه رسید لب فرات ، آبی نخورد درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، پهلوونم خورده زمین
میگن که پاشیده سرش ، با یه عمود آهنین
نه باورم نمیشه که ، دستاش بریده باشه و
تصورش سخته برام ، چشماش دریده باشه و
__
اینکه میگن تو میدون
شش ماهه رو رو دستای ، بابا زدن درسته ؟
اینکه میگن تو میدون
اصغرو با سه شعبه ی ، اسبا زدن درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، حرمله خنده سر میداد
الهی این غم حسین ، به سر کافرم نیاد
نه باورم نمیشه که ، افتاد سر اصغر زمین
سرش به نیزه بسته بود ، آخ بمیره ام البنین
_
اینکه میگن تو گودال
تن حسین شده لگد ، با اسباشون درسته ؟
اینکه میگن تو گودال
از خولی و سنان و شمر ، یا ساربون درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، قرآن بشه ورق ورق
سرش تو خورجین و تنور ، یا روی نی یا تو طبق
نه باورم نمیشه که ، برهنه مونده پیکرش
بالای پیکرش زدن ، سیلی به روی دخترش
____
اینکه میگن رقیه
صورت کبود و موسپید ، شکسته بود درسته ؟
اینکه میگن سکینه
تو مجلس حرومیا ، نشسته بود درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، زینب اسیری رفته و ...
یا اسم خانومو کسی ، تو حال مستی گفته و ...
نه باورم نمیشه که ، رباب کجا و بزم می
سر همه زخمی شده ، بسکه زدن با کعب نی
- شنبه
- 24
- آذر
- 1403
- ساعت
- 19:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه