بحر طویل
مبعث رسول مهربانی
بند اول
سکوتی همه جا سایه فکنده
شده ماه شب تار درخشنده
و ذرات همه ز اول و آخر شده بنده
و مردی فتادهست به سجده
به درگاه الهی،چه شاهیچه ماهی،ز وحدت به کثرت
برون از دل هر گونه سیاهی،همه عالم امکان بر او گشته سپاهی
که ناگاه صدا آمده از سوی خداوند،ندایی رسیدهست به احمد
که اقرء....
بخوان ای همهی هستی و عالم بفدایت محمد
در آن مرحله این دُّر یتیمی که به بطحاست اگر یکه و تنهاست
نگین شرف الشمس همه عالم بالاست
دلش غرق تمنای و طرب شد،همه ذکر لبانش در آن بارگه قرب
لبالب ز ادب شد
و گفتا....چه بخوانم.....؟
بگفتا که بخوان
بسمه خداوند تبارک
و این تاج رسالت بود بر تو مبارک
تو از جانب ما بر همه خلق شدی سرور و رهبر
تو شدی ختم رسولان خدا ز اول و آخر
تویی اسوه و الگوی دو عالم، تویی عقل مصور،تویی روح مجسم،
کتابت شده قرآن،تویی بدر درخشان،تویی راهنمای همهی عالم امکان
ز جا خیز و به خانه برو ای خسرو خوبان
جهان گیر و جهاندار، تو ای مخزن اسرار،تو ای شمع شب تار،به هستی تو شدی نقطهی پرگار،
تویی وارث آدم،تویی وارث ادریس و سلیمان تویی وارث عیسی و تویی وارث موسی
محمد و یا حضرت احمد
رسالت به تو بادا مبارک، ملائک همه گویند تبارک
#بحر_طویل
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1403
- ساعت
- 15:13
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه