• چهارشنبه 6 فروردین 04


بی اباالفضل بگو بی سرو سامان چه کنم (زبانحال حضرت زینب س کنار بستر مولا و وصیت حضرت امیرالمومنین)

513
1

زبانحال حضرت زینب(س)کنار بستر مولا و وصیت حضرت امیرالمومنین

من و غصه، من و این خانه ی ویران چه کنم؟!
من و این آتش بر زندگیِ مان چه کنم؟!
.
بین یک تخته گلیم آمدنت که به کنار
با سر خونی و این پیکر لرزان چه کنم؟!
.
ضعف دارد بدنت حال دگرگون داری
با تن بی رمق و حال پریشان چه کنم؟!
.
بین این بستری و مادرم افتاده به یاد
فضّه میگفت که ای مفخر نسوان چه کنم!!!
.
سرفه تا میکنی این زخم دهن باز کند
بسته ام زخم تو با دیده ی گریان چه کنم!!
.
مثل مادر دم آخر شده ای در نظرم
جان دهم یا ندهم پیش تو الان چه کنم؟!
.
جمع کردی همه را تا که وصیت بکنی!؟
آتشم میزند این صحبت هجران چه کنم؟!
.
به حسین و به اباالفضل سپردی تو مرا
تیشه گر خورد به گل ها و گلستان چه کنم؟!
.
به اباالفضل سپردی و خیالم جمع شد
بی اباالفضل بگو بی سر و سامان چه کنم؟!
.
عصر روز دهم و یازدهم را چه کنم!!!!
دست تنها وسط دشت و بیابان چه کنم؟!
.
نیزه ها را چه کنم سنگ و عصا را چه کنم!!!!
لحظه ی زیر لگد ماندن قرآن چه کنم؟!
.
خنجر از شمر بگیرم به سنان رو بزنم!!
منِ مضطر وسط ِ گله ی گرگان چه کنم؟!
.
وسط گودی گودال و تن غرق به خون
با تن بی سر و رگ های پریشان چه کنم؟!
.
خیمه برگردم و یا اینکه بمانم گودال!!!
لحظه ی آمدن گله ی اسبان چه کنم؟!
.
خیمه ها را چه کنم !لحظه ی غارت چه کنم!
با دل سوخته و گریه ی طفلان چه کنم؟!
.
.
دختری در وسط شعله صدا زد که کمک
عمه با معجر و این دامن سوزان چه کنم؟!


رامین برومند(زائر)
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
۱۸:۰۳

  • پنج شنبه
  • 30
  • اسفند
  • 1403
  • ساعت
  • 18:18
  • نوشته شده توسط
  • زائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران