نماز شب
زینب، نهال غم، چه به ویرانه می نشاند
می ریخت خاک و آب هم از دیده می فشاند
آن کوه استقامت و، آن معدن وقار
در ماتم رقیه، دگر طاقتش نماند
زینب که تا سحر، همه شب در قیام بود
آن شب دگر، نماز شبش را نشسته خواند
شاعر:حبیب چایچیان
- یکشنبه
- 14
- آذر
- 1389
- ساعت
- 17:56
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه