بعد از سه روز پیكر سرخش كفن نداشت
یوسف ترین شهید خدا پیرُهن نداشت
از بسكه نیزه خون تنش را مكیده بود
حتی توان و قدرت ناله زدن نداشت
در هجمة تواتر شمشیر و تیر و تیغ
راهی به جز شقایق پرپر شدن نداشت
از بسكه پیكرش شده پامال اسبها
یك جای بی جراحت و سالم ، بدن نداشت
زلفی كه شانه شد به سر نیزه صبحگاه
كنج تنور چاره به جز سوختن نداشت
در بوریای كهنه تن لاله پوش او
پیچیده شد اگر چه شقایق كفن نداشت
- یکشنبه
- 14
- آذر
- 1389
- ساعت
- 20:29
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه