• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح ولادت حضرت محمد و امام صادق (ع),(دیوانه ی ولای توام یا محمّدا)

4143
16

دُردی کِش بلای توام یا محمّدا
دیوانه ی ولای توام یا محمّدا
گویند هر که را تو بخواهی بلا دهی
مستانه ی بلای توام یا محمّدا
بیمارم و نگاه تو اعجاز می کند
مبهوت چشم های توام  یا محمّدا
من از ازل در عافیتم زآن که تا ابد
در سایه ی لوای توام یا محمّدا
مولاست بنده ی تو و من بنده ی علی
من، بنده ی خدای توام  یا محمّدا
ای اسم اعظم اسم تو یا احمدا مدد
وی قلب ها طلسمِ تو یا احمدا مدد
ای مکّه از فروغ تو پاینده احمدا
مِهر و قمر ز روی تو رَخشنده احمدا
ای کِسوت خِتام رسالت به راستی
بر قامت رسای تو زیبنده احمدا
کو دایه ای که کامِ تو را مایه ای دهد
بر دایه ات، تو دایه ی بخشنده احمدا
ساطِع شود چو نور ز پیشانی ات، شود…
خورشید از جمال تو شرمنده احمدا
رضوان و حوریان و همه خازِنانِ آن
حیرانِ آن تبسُّمِ تابنده احمدا
گویا نمک ز خنده ی تو آفریده شد
دریا به وجد رفت و نمک زار دیده شد
وقتی سخن ز کشف و کرامات می شود
کَسری تو را گواهِ مقامات می شود
این جا سخن ز خشت و سرشت و بهشت نیست
جنّت یکی تو را، ز کرامات می شود
ای نسلِ تو ستاره ی دنباله دارِ عشق
روشن رَهت ز نورِ علامات می شود
حُبِّ تو را چگونه شود شعله کارگر
آتشکده ز دیدنِ تو مات می شود
ای هادیِ سُبُل، نرود هر که راهِ تو …
بی شک دچار رنجش و طامات می شود
ای سنگِ سخت زیر قدومِ تو نرمِ نرم
دل های ماخَلَق به وجودِ تو گرمِ گرم
ای مایه ی ازل و ابد، آیه ی شَرَف
انسانِ کامل، ای به بشر مایه ی شرف
خورشید جاودانی و بی سایه ای، ولی
افکنده ای به کون و مکان سایه ی شرف
ایمانِ تو، پیمبریِ تو، کتابِ تو
اسلامِ تو بنا شده بر پایه ی شَرَف
اینک پس از گذشتنِ ده ها هزار سال
ایران شد از دعای تو همسایه ی شرف
تو ماندی و، عدوی فرومایه ات، نمانْد
ای تا اَبَد ولای تو سرمایه ی شرف
عالم ز تو تصرّفِ هستی گرفته است
دل ها ز تو تشرّفِ مستی گرفته است
در شعرِ عشق و عقل، امیرِ غزل تویی
در خُلق و خوی و عاطفه، حُسنِ اَزَل تویی
دیباچه ی امانت و دیوان عاشقی
تأویلِ حمد و آیه ی بیت الغزل تویی
در وحدتِ کلام، اگر لم یَلِد خداست
در محور معانی آن، لم یَزل تویی
غارِ حَراسْت میکده ی حق شناسی ات
در خانه ی ولای علی، مُعتزَل تویی
چونکه دلت سِرشتْ خدا، بر گِلت نوشت
زیبا تویی، جمیل تویی و گُزَل تویی
کامل ترین محبّتِ ما نذرِ مقدمت
جان و جهان و باغِ جنان بذرِ مقدمت
حقِّ تو را به شیوه ی عاشق ادا کنیم
دِین تو را به رسمِ شقایق ادا کنیم
اُمُّ القُری به یُمنِ تو مَهدِ تشیُّع است
حقِّ تو را به حضرت صادق ادا کنیم
ای عقلِ کُل، سلوک، چو زاهِق نمی کنیم
سِیرِ تو با مُلازمِ لاحِق ادا کنیم
در معرکه چو امر تو دائر شود به حَرب
تکلیف را به کُشتن فاسِق ادا کنیم
با دشمنان برائتِ دل را وفور کن
تا دِین خود به نعمتِ رازق ادا کنیم
در بندگی اگر صَنَما، لایقت شویم
در شیعگی شهیدِ رهِ صادقت شویم

شاعر: محمود ژولیده

  • دوشنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 9:6
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران