آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند
کودکی لبخند در دامان مادر میزند
آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را
و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند
این کودک نازنین امیر دلهاست
او باب مراد است و جواد ابن الرضاست
از آمدن او به محمد سوگند
خوشحال تر از امام هشتم زهراست
شد باز به روی خلق، باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد(ص) و آل او دمادم صلوات
ای روضه رضوان رضا ادرکنیآقای جوان هل اتی ادرکنی
در جود و کرم نیاورد مادر دهر
دستی به روی دست جواد ادرکنی
- چهارشنبه
- 11
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه