مدینه و غریبی و جنایتای منجلی
ظلم و جفا و کینه و غصب خلافت از علی
آه آتش فتنه چون شعله ور بود
فاطمه بینِ دیوار و در بود
برای زهرا میخونن نوحه تموم افلاک
سوره ی کوثر خدا افتاده بر روی خاک
وای ، از دل حیدر
بابا تو رفتی و غریبی موند و این دختر تو
گرد و غبار فتنه موند و غصّه ی حیدر تو
آه این نانجیبا حرمت شکستن
دست علی رو تو کوچه بستن
این شعله ها و کینه ها از آتیش یهوده
غاصب حق حیدر از اول با ما نبوده
وای ، از دل حیدر
سران فتنه و همه صحابه ی ابولهب
دندونای به هم فشرده با حقد و غضب
آه از یادشون رفت حق ولایت
شد داغ عظمی غصب خلافت
دلم به یاد این بلا نوحه ی غم سروده
هر چی کشیده شیعه از آتیش شورا بوده
وای ، از دل حیدر
شاعر : مهدی کریم پور
- پنج شنبه
- 12
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 13:39
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه