زبان حال حضرت حر
مظهر عفو خدا، حجت دادار حسین
تو یم عفوی و من حرّ گنهکار حسین
عوض آنکه برانی، به رویم خنده زدی
بسکه مولایی و ستّاری و غفّار حسین
منم آن کس که شکستم دل اطفال تو را
آمدم سوی تو، با لشکر بسیار حسین
یابن زهرا گنهم، گر چه فزون است، ببخش
به علی اکبر و عباس علمدار، حسین
خود ببخشای و دعا کن که ببخشند مرا
حضرت فاطمه و حیدر کرار حسین
گنهم، توبه ندارد تو مگر عفو کنی
نگذاری ببرندم به سوی نار حسین
تو که آغوش گشودی به رویم، اذن بده
که به پای تو کنم، جان خود ایثار حسین
تاکنون بودهام ای شاه، گرفتار گناه
گشتم این لحظه به عشق تو گرفتار حسین
آب اگر بر تو نیاوردهام از شط فرات
دو فراتم بوَد از دیدۀ خونبار حسین
همچو حر تو بوَد، آرزوی «میثم» این
که دم مرگ بگرید ز غمت زار حسین
غلامرضا سازگار
- سه شنبه
- 16
- آذر
- 1389
- ساعت
- 11:30
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه