امشب دوباره نغمه یا هو گرفته ام
چون شانه دست خویش به گیسو گرفته ام
یک عمر در مقابل امواج مشکلات
با یا حسین قوت زانو گرفته ام
از هر چه داشت رنگ تعلق شدم رها
تا با سیاه شال عزا خو گرفته ام
این آتشی که در دلم از داغ کربلاست
تنها به یک اشاره ابرو گرفته ام
عمریست بین بزم عزا گریه می کنم
من آبرو کنار همین جو گرفته ام
مادر مرا برای شما شیر داده است
این تحفه را ز مرحمت او گرفته ام
گر نوکری خانه ارباب میکنم
این رتبه را ز ضامن آهو گرفته ام
عبد سپاه شما رو سپید شد
من هم ز هر چه غیر شما رو گرفته ام
شاعر:یاسر رحمانی
- پنج شنبه
- 19
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه