• چهارشنبه 16 آبان 03


شعر مدح امام موسی کاظم(آن که عالم همه در دست توانایش بود)

2502

آن که عالم همه در دست توانایش بود
مرکز دایره غم دل دانایش بود
هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون
چارده سال به زندان ستم جایش بود
دل موسای کلیم از غم این موسی سوخت
که به زندان بلا طور تجلایش بود
معنی قعر سجون باید و ساق المَرضُوض
پرسی از حلقه زنجیر که بر پایش بود
یاد حق هم نفس گوشه تنهایی او
آهِ دل روشنی خلوت شب هایش بود
بس که غم دیدز زندان و زندان بانش
زندگی بخش جهان مرگ تمنایش بود
نه همین زهر جفا بر دلش افروخت شرر
ز شهادت اثری بر همه اعضایش بود
یوسف فاطمه یا رب چه وصیت فرمود
که پس از مرگ همی سلسله بر پایش بود
شاعر:سید رضا موید

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران