• جمعه 2 آذر 03


شعر مدح حضرت علی اصغر(اي که گرفتي به دوش بار غم و بار عشق)

2513
3

اي که گرفتي به دوش بار غم و بار عشق
باز بيا سر کنيم قصه ي گلزار عشق
قصه شنيدم که دوش تشنه لب گلفروش
برد گلي سبز پوش هديه به بازار عشق
گل غم نا گفته داشت خاطر آشفته داشت
چشم بخون خفته داشت از غم سالار عشق
عشوه کنان ناز کرد، وا شدن آغاز کرد
خنده زد و باز کرد ديده به ديدار عشق
گر چه زمان دير بود تشنه لب شير بود
منتظر تير بود يار وفادار عشق
باغ تب و تاب داشت گل طلب آب داشت
کي خبر از خواب داشت ديده ي بيدار عشق
عشق زمينگير شد عرش سرازير شد
گل هدف تير شد اي عجب از کار عشق
آن گل مينو سرشت بر ورق سرنوشت
با خطي از خون نوشت معني ايثار عشق
اين گل باغ خداست از چمن کربلاست
خوابگه او کجاست سينه ي اسرار عشق
آه که با پشت خم، پشت خيامت برم
نغمه سرايد به غم قافله سالار عشق
تازه گل پرپرم من ز تو عاشق ترم
اصغرم اي اصغرم اي گل گلزار عشق
غنچه ي آغوش من، زينت خاموش من
يار کفن پوش من يار من و يار عشق
دشت پر از هاي و هوست مشتري عشق اوست
اي شده قربان دوست اوست خريدار عشق
خيمه به کويم زدي خنده به رويم زدي
مي ز سبويم زدي بر سر بازار عشق
کودک من لاي لاي از غم تو واي واي
گريه کند هاي هاي چشم عزادار عشق
با تو «شفق» پر گرفت عشق در او در گرفت
تا نفسي بر گرفت پرده ز اسرار عشق
شاعر:شفق

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران