آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه این جا هست چشمان مرا خون کرده است
رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر
«وای بابا!» یک طرف «ای وای مادر!» یک طرف
از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
غُصه ی تو یک طرف داغ برادر یک طرف
مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین
پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف
من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم
زیر گردن یک طرف، رگ های حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف
شاعر : علی اکبر لطیفیان
- شنبه
- 21
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 8:15
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه