• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( با چشم های نیمه بازت گاه گاهی)

3056
3

با چشم های نیمه بازت گاه گاهی
چشمان خیس و خسته ام را کن نگاهی
وقتی تنور خانه روشن شد برایت
گفتم خدا را شکر کم کم رو براهی
دستاس را چرخاندی اما رنگ خون شد
دستاس فهمید از نگاهت بی گناهی
از بس به پای گریه هایت آب رفتی
چیزی نمانده از وجودت مثل کاهی
پهلو به پهلو می شوی و می چکد خون
از زخم های پیکرت خواهی نخواهی
از درد شانه، شانه می افتد ز دستت
خون می نشیند کنج لب هایت ز آهی
در خواب بودی چادرت را باز کردم
شاید ببینم چهره ات را در پگاهی
دیدم که پائین تر ز چشمان تو پیداست
زخم عمیق پنج انگشت سیاهی
این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی
از سر گذشتم، از جدایی، بی پناهی
گفتی غروبی شعله می پیچد به بالم
گفتی که می سوزم میان خیمه گاهی
در حلقۀ نامحرمان و نیزه داران
هرجا که می گردم ندارم تکیه گاهی
شاعر : حسن لطفی

  • دوشنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران