• دوشنبه 3 دی 03


ای ساربان آهسته ران

10961
61

  ای ساربان آهسته ران آرام جان گم كرده ام
آخرشده ماه حسین من میزبان گم كرده ام

 


در میكده بودم ولی بیرون شدم از غافلی
  ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم كرده ام

پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
  اما خدا حالم ببین من یار را گم كرده ام

ای وای از غوغای دل
  از دلبرم هستم خجل وقت سفر ماندم به گل

من كاروان گم كرده ام
نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام

اما ببین نا مردی ام صاحب زمان گم كرده ام
من عبد كوی عشقم و من شاه را گم كرده ام

آقا تورا گم كرده ام
  بنوشتن این نامه چنین با خون دل ای مه جبین

اما ببین بخت مرا نامه رسان گم كرده ام
شرمنده ام اما بگم آقا تورا گم كرده ام  

 

  • چهارشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:41
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران