• جمعه 2 آذر 03


شعر وفات حضرت معصومه از ژولیده

5170
6

گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو!
بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو!
خبرِ چند برادر تو شنیدی امّا
سرِ نی آیۀ قرآن نشنیدی بانو!
داغ مرگ همه اصحاب چشیدی آری
درد کعب نی و سیلی نچشیدی بانو!
شعلۀ هجر برادر جگرت را سوزاند
رأس او را سر بازار ندیدی بانو!
عمه ات زینب مظلومه به ویرانه اسیر
تو به قم خلوت محراب گزیدی بانو!
احترامت همه جا حفظ شد ای بنت رسول!
چون نسیمی سوی قم پاک وزیدی بانو!
مثل مولای غریبت که به غربت جان داد
به غریبانه ترین وجه، شهیدی بانو!
صبر تو زینبی و همت تو فاطمی است
با همین رتبه به اهداف رسیدی بانو!
مکتب فاطمه را خوب که احیا کردی
دل ز دنیای پر از غصّه بریدی بانو!
نهضت روح خدا را تو ببار آوردی
نهضت فاطمه را صبح سپیدی بانو!
کربلا را ز مدینه تو به قم آوردی
مُلک ری را تو به ایثار خریدی بانو!
قمِ تو بارگه نور و قیام و شرف است
هم چو خورشید از این شهر دمیدی بانو!
قطعه ای از حرم حضرت زهرا حَرمت
حرمش را تو به تصویر کشیدی بانو!
پرچم علم و عمل را تو کشیدی بر دوش
یر این بار گران گر چه خمیدی بانو!
شاعر: محمود ژولیده
منبع : حسینیه

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران